کژال نمیدونم فک کنم یه خواهر داره که یروزی داشتن راه میرفتن که یه صدای گرگی میشنون کژال میترسه فرار میکنه ولی گرگ میرسه بهش بچه رو میگیره و کژال شوهرش رو صدا میزنه ولی جوابی نمیده یک نفر صدا رو میشنوه میره میبینه یه گرگی هست میره بچه رو نجات میده ولی گرگ اون مرد رو زخمی میکنه ولی مرد گرگ رو خفه میکنه و همین....